Zatik consiglia:
Iniziativa Culturale:

 

 

1. AG- 2020- in Lingua Parsi On- Karen kHANLARI, Cartografia degli archivi dell'ATLANTE DEGLI OTTOMANI
« آذربایجان » در اطلس ها و  متـن های رسمی عثمانی
۱۳ - آذر - ۱۳۹۴
نوشته ی : دکتر کارن خانلریz


http://iranchehr.com/?p=6754&fbclid=IwAR2wRyQGCcKRxmcJOorufbztYal-vNLPEt-hCRtpJwtnlybwYPLO_SdEy74

دکتر کارن خانلری
دکتر کارن خانلری
مقدمه

در۲۷ مه ۱۹۱۸م کشوری به نام «آذربایجان» اعلام استقلال کرد. شماری از شواهد و مدارک تاریخی مؤید آن است که لفظ «آذربایجان» به تدبیر سردمداران حکومت «اتحاد و ترقی» ترکیۀ عثمانی به سران «حزب مساوات»، یعنی طلایه داران استقلال سرزمین های شرقی قفقاز، در ۱۹۱۸م دیکته شده است . هدف حکومت «اتحاد و ترقی» از اطلاق این نام به ایالت شروان آن روز، که در گذشته های دورتر «آلبانیای قفقاز» نیز نامیده می شد، چیزی جز ایجاد بستر سیاسی و حقوقی برای الحاق خطۀ آذربایجان به جمهوری نوپای به اصطلاح «آذربایجان» به منظور تحقق بلندمدت رویای «توران بزرگ» نبود .

جمهوری آذربایجان پس از حدود دو سال، در آوریل ۱۹۲۰م به اشغال لشکر یازدهم ارتش سرخ شوروی درآمد و استقلال خود را از دست داد. چند سال بعد، در دهۀ ۱۹۳۰م، این جمهوری در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی به «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجانی» تغییر نام داد. برخلاف دو همسایۀ دیگر قفقاز، یعنی «جمهوری شوروی سوسیالیستی گرجی» و «جمهوری شوروی سوسیالیستی ارمنی»، که طبق اصل «تعیین سرنوشت ملی» از نوع لنینیستی مظهر «آزادی بخشی» دو ملت گرجی و ارمنی انگاشته می شدند، «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجانی» بر اساس منشور اعلام موجودیت خود یک «جمهوری انترناسیونالیستی» متشکل از زحمتکشان مسلمان، روس، ارمنی و یهودی تلقی می شد (شاید به همین دلیل است که جمهوری تازه استقلال یافته آذربایجان تاکنون از وراثت حقوقی «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجانی» سر باز زده و بر اساس منشور استقلال ۱۹۹۱م خود را فقط وارث «جمهوری آذربایجان ۱۹۱۸ـ ۱۹۲۰» می داند). حکومت شوروی به خوبی می دانست که اطلاق لفظ «خلق آذربایجان» به تاتارهای قفقاز از دیدگاه اتنولوژیکی (قوم شناسی) خطایی فاحش بیش نیست و به کارگیری آن مستلزم تحریف همه جانبۀ مقولات تاریخی و جغرافیایی است. با وجود این حفظ نام «آذربایجان» در قالب نوعی «جمهوری انترناسیونالیستی»، به نوبۀ خود امکان تجزیۀ آذربایجان را از ایران فراهم می کرد. شوروی فرصت این تعدی را در اواخر جنگ جهانی دوم به دست آورد و با اتمام جنگ آن را از کف داد.

حال این سؤال پیش می آید که آیا به لحاظ تاریخی خطه ای موسوم به «آذربایجان» در مناطق شمالی رود ارس وجود دارد و آیا این سوءتفاهم تاریخی سنخیتی با خطۀ آذربایجان، آذرپادگان، آترپاتاکان یا آتورپاتنه، که یکی از کهن ترین سرزمین های ایران زمین است، دارد ؟

در تعاملات تاریخی در این باب، رسم رایج در بین تاریخدانان پان ترکیست باکو این است که استدلال های مبتنی بر منابع و مأخذهای گوناگون ایرانی، روسی، اروپایی و ارمنی را مغرضانه و یکجانبه می انگارند و طبعاً آنها را مردود می دانند. از این رو، هدف ما در این مقاله ارائۀ تعریفی تاریخی و جغرافیایی از خطۀ آذربایجان بر اساس منابع رسمی ترکی و اطلس های چاپ شده در دوران حکومت عثمانی است تا شاید برخی شواهد « غیرمغرضانه » و « بیطرف » مطابق با ذائقۀ تاریخدانان پان ترکیست در معرض داوری خوانندگان و پژوهشگران قرار گیرد.
اطلس ها و متن های دولتی عثمانی به مثابۀ اسناد رسمی

یکی از متقدمان دانش جغرافیا و نقشه نگاری در امپراتوری عثمانی پیری رئیس است. وی، که نام اصلی اش حاجی محی‌الدین پیری بن حاجی محمد است، بین سال های ۱۴۶۵ـ۱۴۷۰م به دنیا آمد و در ۱۵۵۴ یا ۱۵۵۵م درگذشت. پیری رئیس، که در سمت دریاسالار نیروی دریایی عثمانی وظیفۀ تدوین نقشۀ دریاها را به عهده داشت، نقشه‌هایش را در مجموعه‌ای به نام « کتاب بحریه » [۱] نگه می‌داشت. این مجموعه، که در ۱۵۱۳م منتشر شده، در ۱۹۲۹م در میان مدارک کاخ توپکاپی استانبول پیدا شد. [۲] به تازگی نیز «موزۀ هنری والتر» [۳] آن را به صورت دیجیتالی ارائه کرده است. در «کتاب بحریه» به همراه شماری از گردآوری های پیری رئیس، نقشۀ دریایی «بحر خزر» نیز ترسیم و برخی از سرحدات ساحلی آن مشخص شده است (تصویر ۱). [۴]
تصویر 1: نقشۀ دریایی « بحر خزر» از کتاب « بحریه »، اثر پیری رئیس

تصویر شماره ۱: نقشۀ دریایی « بحر خزر» از کتاب « بحریه »، اثر پیری رئیس

در سرحدات جنوب غربی این نقشۀ دریایی، همسایۀ شمالی گیلان، که در واقع موقعیت جغرافیایی امروزی جمهوری آذربایجان را نشان می دهد، تحت نام «مملکت شروان» آمده است (تصویر ۲) . چنان که می بینیم ، در حوالی باکو هیچ نشانه ای از «آذربایجان» وجود ندارد.
تصویر 2: سرحدات جنوب غربی « بحر خزر» از کتاب «بحریه» ، اثر پیری رئیس


تصویر شماره ۲: مرزهای جنوب غربی « بحر خزر» از کتاب «بحریه» ،
اثر پیری رئیس

یکی دیگر از نقشه نگاران معروف عثمـانی ، کاتب چلبی نام دارد. وی، که نام اصلی اش مصطفی حاجی خلیفه است ، در ۱۶۳۸م در استانبول به دنیا آمد و در ۱۶۸۸م درگذشت . او در نوجوانی وارد لشکر عثمانی شد و در طی سیزده سال به طور مداوم در لشکرکشی‌های امپراتوری عثمانی به سوی شرق این امپراتوری و جنگ با ایران و لشکرکشی به همدان و محاصرۀ بغداد حضور داشت. [۵]

در یکی از نقشه های کاتب چلبی ، نقشۀ ایران با تقسیم بندی های مملکتی دورۀ سلطنت صفویه کشیده شده است (تصویر ۳).
تصویر 3: نقشۀ ایران با تقسیم بندی های مملکتی دورۀ سلطنت صفویه، اثر کاتب چلبی

تصویر شماره ۳: نقشۀ ایران با تقسیم بندی های مملکتی دورۀ سلطنت صفویه،
اثر کاتب چلبی

در مرزهای شمال غربی ایران در این نقشه (تصویر ۴)، خطۀ آذربایجان تحت نام «مملکت ازربیجان» در جنوب رود ارس (نهر ارس) تصویر شده است، که در آن شهرهای تبریز، اردبیل، صوفیان، قرهداغ (قرهطاق)، جلفا (جولاهه یا جولافه)، خوی، مرند و غیره نیز دیده می شوند.
تصویر 4: سرحدات شمال غربی ایران، اثر کاتب چلبی

تصویر شماره ۴: مرزهای شمال غربی ایران، اثر کاتب چلبی

نقشه نگار دیگر ابراهیم متفرقه (۱۶۷۴ ـ ۱۷۴۵م) ادیب، محقق و سیاست‌مدار دورۀ عثمانی است. او در ۱۶۷۴م در ترانسیلوانی در خانواده‌ای که اصالتاً مجار بودند ، به دنیا آمد و پس از اسارت به دست ترکان عثمانی به اسلام گروید. نام اصلی مجاری وی دانسته نیست. او نخستین مسلمانی است که چاپخانه‌ای با حروف سربی عربی در استانبول دایر کرد. وی در این چاپخانه چندین کتاب تاریخی از جمله «جهان ‌نما» ، اثر کاتب چلبی، را به چاپ رساند. متفرقه در ۱۷۴۵م چشم از جهان فروبست. [۶] از جمله نقشه های چاپ شده توسط ابراهیم متفرقه نقشه ای با نام «ممالک ایران» است که قلمرو پهناور ایران دورۀ صفویه را به نمایش می گذارد (تصویر ۵).
تصویر 5: نقشۀ «ممالک ایران» مربوط به دورۀ صفویه، اثر ابراهیم متفرقه

تصویر شماره ۵: نقشۀ «ممالک ایران» مربوط به دورۀ صفویه، اثر ابراهیم متفرقه
تصویر 6: سرحدات شمال غربی ایران، اثر ابراهیم متفرقه

تصویر شماره ۶: مرزهای شمال غربی ایران، اثر ابراهیم متفرقه

در یک نقشۀ رسمی با عنوان «المملکته العثمانیه»، که در ۱۳۱۱ق به زبان عربی تدوین و در بیروت چاپ شده است (تصویر ۷)، [۶] موقعیت کنونی جمهوری آذربایجان، تحت نام «شیرفان»، واقع در «روسیا» نشان داده شده و از «ازربایجان» واقع در «بلاد العجم» کاملاً جدا شده است (تصویر ۸). نکتۀ حائز اهمیت در این نقشه این است که محدودۀ قراباغ با نام «کراباخ»، با مرز طبیعی رود کور، از «شیرفان» جدا شده است. جالب این است که نقشه نگار، که حتی ایران را «بلاد العجم» نامیده است، به «شیروان» لفظ «آذربایجان» اطلاق نکرده است .
تصویر 7: نقشۀ رسمی با عنوان «المملکته العثمانیه»، به زبان عربی


تصویر شماره ۷: نقشۀ رسمی با عنوان «المملکته العثمانیه»، به زبان عربی
تصویر 8: موقعیت «ازربایجان»، «شیرفان» و «کراباخ» در نقشۀ رسمی «المملکته العثمانیه»

تصویر شماره ۸: موقعیت «ازربایجان»، «شیرفان» و «کراباخ» در نقشۀ رسمی «المملکته العثمانیه»

در نقشۀ دیگری نیز، که مهر موسسۀ ویکتور اَدویل [۷] بر آن خورده است ، و احتمالاً در اواخر قرن نوزدهم میلادی بر روی پارچه چاپ شده است (تصویر ۹)، [۸] موقعیت کنونی جمهوری آذربایجان با نام «شیروان» نشان داده شده و همچنین محدودۀ قراباغ با نام «قرهباغی» با همان مرز طبیعی رود کور با «شیروان» تصویر شده است (تصویر ۱۰).
تصویر 9: نقشه ای که مهر موسسۀ ویکتور ادویل، احتمالاً اواخر قرن نوزدهم میلادی بر آن دیده می شود .

تصویر شماره ۹: نقشه ای که مهر موسسۀ ویکتور ادویل، احتمالاً اواخر قرن نوزدهم میلادی بر آن دیده می شود .
تصویر شماره 10: موقعیت «شیروان» و «قره باغی» در نقشۀ مهرشده با مهر موسسۀ ویکتور اَدویل

تصویر شماره ۱۰: موقعیت «شیروان» و «قره باغی» در نقشۀ مهرشده با مهر موسسۀ ویکتور اَدویل

احمد رفعت افندی مشهور به یاقلیکچیزاده، نویسنده و مورخ دولتی عثمانی در استانبول زاده شد (تاریخ تولد وی دانسته نیست). وی در جوانی به استخدام وزارت خزانه داری عثمانی و سپس نیروی دریایی ارتش این کشور درآمد. از خدمات دولتی وی همچنین عضویت در کمیسیون اصلاحات عثمانی در دورۀ تنظیمات (دورۀ پیش از حوریت) است. کتاب «سِجِلِ عثمانی» (استانبول) و «لغات تاریخیه و جغرافیه» (استانبول) از آثار مهم وی و از نخستین دانشنامه های رسمی امپراتوری عثمانی محسوب می شوند. رفعت افندی در ۱۸۹۵م درگذشت. [۹]

در صفحۀ ۱۳۹ جلد اول کتاب «لغات تاریخیه و جغرافیه» (تصویر ۱۱)، تألیف احمد رفعت افندی ۱۲۹۹ق، در مقابل واژۀ «آزربایجان» (تصویر ۱۲) آمده است :

«این سرزمین در شمال غرب ممالک ایران، در مجاورت روسیه و دولت علیه [۱۰] واقع شده است. مرکز آن شهر تبریز و دیگر شهرهای مشهور آن خوی، سلماس، اردبیل، عجان و مراغه است…». [۱۱]
تصویر شماره 11: جلد اول کتاب «لغات تاریخیه و جغرافیه» ، تألیف احمد رفعت افندی

تصویر شماره ۱۱: روی جلد جلد اول کتاب «لغات تاریخیه و جغرافیه» ،
نوشته احمد رفعت افندی
تصویر شماره 12: واژۀ «آزربایجان» در صفحۀ 139، جلد اول کتاب «لغات تاریخیه و جغرافیه»، تألیف احمد رفعت افندی

تصویر شماره ۱۲: واژۀ «آزربایجان» در صفحۀ ۱۳۹، جلد اول کتاب «لغات تاریخیه و جغرافیه»، نوشته احمد رفعت افندی

در صفحات ۱۳۹ و ۱۴۰ جلد چهارم این کتاب (چاپ ۱۳۰۰ق) نیز در مقابل واژۀ «شیروان» (تصویر ۱۳) آمده است :

«ولایتی واقع در روسیۀ آسیایی و در غرب دریای خزر. این ولایت از شمال به داغستان، از جنـوب به رودهـای قور[۱۲] و اریـوان،[۱۳] از غرب به گرجستـان و از شرق به دریای خزر محدود می شود…». [۱۴]
تصویر 13: واژۀ «شیروان» در صفحه 140 جلد چهارم کتاب «لغات تاریخیه و جغرافیه»


تصویر شماره ۱۳: واژۀ «شیروان» در صفحه ۱۴۰ جلد چهارم کتاب «لغات تاریخیه و جغرافیه»

شمس‌الـدین سامـی فراشـری، فـرزند خالدبیگ، نویسنده، فرهنگ‌نویس و فیلسوف آلبانیایی، در ۱۸۵۰م در فراشر از توابع یوآنینای آلبانی به دنیا آمد (تصویر ۱۴). در ۱۲۷۷م به مدرسۀ قیمنازیه [۱۵] در یوآنینا رفت و آموزش‌های ابتدایی را فراگرفت. وی در یوآنینا زبان‌های فرانسوی، ایتالیایی، یونانی و نزد معلمان خصوصی فارسی و عربی را آموخت. از اوان جوانی جایگاه برجسته‌ای در ادبیات عثمانی به دست آورد و به اصلاح زبان ترکی یاری رساند. پس از پایان مدرسه، در ۱۸۷۲م، به استانبول رفت و منشی ادارۀ سانسور و وزارت امور داخلی عثمانی شد. سپس به عضویت کمیسیون محمولات نظامی، که به منظور تسهیل حمل و نقل تدارکات نظامی در جنگ روسیه و عثمانی بنیاد شده بود، درآمد. چندی به روزنامه‌نگاری روی آورد. وی در استانبول روزنامه‌ای به نام «ترجمان شرق» و در طرابلس روزنامه‌ای به نام «طرابلس گراپ» منتشر کرد.
تصویرشماره 14 : شمس‌الدین سامی  فراشری در کنار همسرش ، امینه


شمس‌الدین سامی  فراشری در کنار همسرش ، امینه

سلطان عبدالحمید دوم وی را به عضویت کمیتۀ بازرسی نظامی، که برای نظارت نزدیک بر ارتش تشکیل شده بود، درآورد و او تا پایان زندگی در این سمت باقی ماند. خانۀ وی در ارن‌کوی استانبول انجمنی مهم برای بحث‌های ادبی و علمی شد. از شمس‌الدین سامی فراشری ۴۲ کتاب به چاپ رسیده است که از مهم‌ترین آنها می توان به «فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا» (قاموس‌الاعلام، استانبول) و «قاموس ترکی»(استانبول) اشاره کرد که از آثار مهم وی محسوب می شوند. او در ۱۹۰۴م درگذشت. [۱۶]
تصویر 14: واژۀ «شیروان» در صفحه 139 جلد چهارم کتاب «لغات تاریخیه و جغرافیه»

تصویر شماره ۱۴: واژۀ «شیروان» در صفحه ۱۳۹ جلد چهارم کتاب «لغات تاریخیه و جغرافیه»

در صفحۀ ۶۷ جلد اول «فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا» (تصویر ۱۵)، تألیف شمس‌الدین سامی، در مقابل واژۀ «آذربایجان» (تصویر ۱۶) آمده است :

« این ولایت در محدودۀ شمال غرب ایران واقع شده است که از شرق به ولایت گیلان و ساحل دریای خزر، از شمال به مرز روسیه و ایران، رود ارس، منتهی می شود. از غرب به مرز عثمانی، یعنی استان بایزید و کردستان، محدود می شود».[۱۷]
تصویر 15: صفحه ی اول جلد اول «فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا»، اثر شمس‌الدین سامی فراشری


تصویر شماره ۱۵: صفحه ی اول جلد اول «فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا»، اثر شمس‌الدین سامی فراشری
تصویر 16: واژۀ «آذربایجان» در صفحۀ 67 جلد اول «فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا»

تصویر شماره ۱۶: واژۀ «آذربایجان» در صفحۀ ۶۷ جلد اول
«فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا»

گفتنی است که شمس الدین سامی در ریشه یابی واژۀ «آذربایجان» به ریشۀ یونانی آن؛ «آتروپاتنه» و «آتروپاتوس»، ریشۀ پهلوی آن؛ «آتروپاتکان» و ریشۀ ارمنی آن «آدربادگان»، نیز اشاره می کند. [۱۸]

لازم به ذکر است که در صفحۀ ۱۷۸ جلد چهارم همین فرهنگ واژۀ «آزربایجان» مترادف «آذربایجان» دانسته شده است. [۱۹]

در صفحۀ ۲۸۵۳ جلد چهارم این فرهنگ (چاپ ۱۳۱۱ق) نیز در مقابل واژۀ «شروان» (تصویر ۱۷) آمده است :

«{در اصل با فتحۀ ش، در محاوره با کسره} سرزمین فققازی واقع در محدودۀ ساحل غربی دریای خزر و رشته کوههای قفقاز. رود کور تا دریا در پایین آن و قصبۀ شماخی در مرکز آن بوده است. در دورۀ تسلط روسیه ایالت باکو به آن ملحق شد».[۲۰]
تصویر شماره 17: واژۀ «شروان» در صفحۀ 2853 جلد چهارم فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا

تصویر شماره ۱۷: واژۀ «شروان» در صفحۀ ۲۸۵۳ جلد چهارم «فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا»

نکتۀ حائز اهمیت در این مأخذ آن است که در تعریف حد جنوبی شروان ، رود کور و سرزمین قراباغ قید شده است. [۲۱]

عبدالرحمان شرف بیگ، وقایع نگار، مورخ و سیاستمدار معروف عثمانی، در ۱۸۵۳م در استانبول متولد شد . وی یکی از نخستین دانش آموختگان رشتۀ تاریخ و جغرافیا در عثمانی محسوب می شود. او مدیر مدرسۀ ملکیه و سپس مدیر دبیرستان گالاتاسرای استانبول بود. وی همچنین اولین بنیانگذار مدارس دوزبانۀ ترکی ـ فرانسوی در عثمانی است. پس از پیروزی «حوریت» در ۱۹۰۸م، به سمت سناتوری و در ۱۹۰۹ به سمت وقایع نگار رسمی امپراتوری عثمانی منصوب شد و این سمت را تا ۱۹۲۲م حفظ کرد. در ۱۹۱۰م «انجمن تاریخ عثمانی» را بنیان نهاد.
عبدالرحمان شرف بیگ

عبدالرحمان شرف بیگ

عبدالرحمان شرف بیگ، در کنار وظایف رسمی و دولتی خود، در فعالیت های گوناگون علمی شرکت می کرد و نویسندۀ بسیاری از کتاب های درسی عثمانی بود. پس از اعلام جمهوری در ترکیه، در ۱۹۲۳م، به نمایندگی مجلس ملی ترکیه انتخاب شد. کتاب های «تاریخ دولتی عثمانیه»، «تاریخ دول اسلامیه»، «تاریخ عصر حاضر»، «منشأ جنگ حاضر» و «جغرافیای عمومی» از آثار مهم عبدالرحمان شرف و از متن های رسمی تاریخی ـ جغرافیایی امپراتوری عثمانی محسوب می شوند. او در ۱۹۲۵م درگذشت. [۲۲]
تصویر18: واژۀ «شروان» در صفحۀ 2853 جلد چهارم «فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا»


تصویر شماره ۱۸: واژۀ «شروان» در صفحۀ ۲۸۵۳ جلد چهارم «فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا»

در صفحۀ ۸۱ جلد اول کتاب «جغرافیای عمومی» (تصویر ۱۹)، تألیف عبدالرحمان شرف بیگ، در مبحث «قفقاز» به صورت تفصیلی به معرفی ایالت های قفقاز پرداخته شده و در مورد «شیروان» آمده است :

«مرکز این ولایت باکو و شهرهای مشهور آن شکی و شماخی می باشند. شماخی سه چهار دهۀ قبل در اثر زلزله به کلی ویران شده.» (تصویر ۲۰). [۲۳]
ت تصویر شماره 20: جلد اول کتاب «جغرافیای عمومی »، اثر عبدالرحمان شرف بیگ

تصویر شماره ۱۹ : جلد اول کتاب «جغرافیای عمومی »، اثر عبدالرحمان شرف بیگ
تصویر شماره 21 : توضیح در مورد ایالت «شیروان» در صفحۀ 81 جلد چهارم جغرافیای عمومی

تصویر شماره ۲۰ : توضیح در مورد ایالت «شیروان» در صفحۀ ۸۱ جلد چهارم جغرافیای عمومی

لازم به ذکر است که در طول تاریخ، شهر شماخی چهار بار به ترتیب در سال های ۱۱۹۱، ۱۶۶۷، ۱۸۵۹ و ۱۹۰۲م دچار زمین لرزه شده. [۲۴] عبدالرحمان شرف بیگ احتمالاً به زمین لرزه مهیب ۱۸۵۹م اشاره دارد که بر اثر آن شماخی متحمل خسارت های بسیار شد و مرکز ایالت شیروان از آن پس به باکو انتقال یافت .
نتیجه

بر اساس مدارک ارائه شده از قرن شانزدهم میلادی تا پیش از اعلام موجودیت جمهوری «آذربایجان»، در ۱۹۱۸م، همه اسناد رسمی امپراتوری عثمانی موقعیت جغرافیایی این جمهوری را «شروان» یا «شیروان» خوانده و در هر حال، هیچکدام لفظ «آذربایجان» را به آن نسبت نداده اند. در عین حال، در تمامی این اسناد رسمی امپراتوری عثمانی لفظ «آذربایجان» به خطۀ جداناپذیر کشورمان، یعنی خطۀ آذربایجان یا همان سرزمین آترپاتاکان، آذرپادگان یا آتورپاتنه، اطلاق شده است.

این اسناد تاریخی، با توجه به منابع آن، یعنی منابع دولت عثمانی و وارث حقوقی آن، یعنی دولت کنونی ترکیه، که همواره با حمایت همه جانبۀ مالی و معنوی خود سرمنشأ مطمئنی برای متفکران و تاریخپردازان پان ترکیست بوده و هست ، به خوبی بیانگر این موضوع است که به کاربستن لفظ «آذربایجان» برای جمهوری «آذربایجان» حاوی نیات و اهداف کوتاه مدت و بلندمدت راهبردی و ژئوپولیتیک در خصوص تمامیت ارضی کشورمان است.
کتابنامه :

رفعت افندی، احمد. لغات تاریخیه و جغرافیه. استانبول: [بی نا]،۱۲۹۹، ج۱.

سامی فراشری، شمس‌الدین. فرهنگ جامع لغات تاریخ و جغرافیا.استانبول: [بی نا]، ۱۳۰۶ و ۱۳۱۱، ج۱و۴.

شرف بیگ، عبدالرحمان. جغرافیای عمومی.استانبول: [بی نا]، ۱۳۲۳)، ج۱. http://www.zatik.com/newsvis.asp?id=2738
https://www.facebook.com/vahe.vartanian.773

V.M. Vartanian

 
Il sito Zatik.com è curato dall'Arch. Vahé Vartanian e dal Dott. Enzo Mainardi;
© Zatik - Powered by Akmé S.r.l.