Zatik consiglia:
Iniziativa Culturale:

 

 

گنبد سلطانیه و گنبد فلورانس؛ Tre Cupole piu famose nel Mondo 2013
گنبد سلطانیه و گنبد فلورانس؛
تیر 1393- فرخ باور
که عشق آسان بود اول ولی افتاد مشکل ها!
در یکی از روزهای 1345 اتومبیلی از تهران عازم زنجان و سلطانیه به رانندگی صاحب آن، دکتر ناصرخان پرنگی بود. دکتر رضا کسائی و دکتر سیروس باور از دانشگاه ملی، و به همراه ایشان اصل داستان، پروفسور سن پائولِزی نیز حضور داشت، و او کسی است که پس از بازدید، کار مرمت گنبد سلطانیه را به عهده گرفت. وی در مقاله ای، شاید از ذوق زدگی یا خود شیرینی، نوشت ایده ی ساخت گنبد فلورانس را فیلیپّو برونِـلِـّسکی از همین گنبد سلطانیه برگرفته بود، گزارشی که دکتر کسائی به فارسی برگرداند تا که امروز عصای راه شود. در اینجا می کوشم این معادله ی دو مجهولی را چند وجهی کنم، فقط محض شیرینی تمرین. درضمن، در طی مسیر، تاریخ زمین و زمان را می شناسیم و از این کار همه سود برده، بالاخره بازی برد برد را یاد می گیریم تا هم دانشمندتر و هم ثروتمندتر شویم و بتوانیم به این پرسش که ثروت مهمتر است یا دانش پاسخ دهیم ثروت همان دانش است و دانش همان ثروت، یک جان در دو بدن و ما به هردوی آنها میل داریم و حدس می زنیم اگر یکی از این دو بمیرد آن دیگری مسخ می شود و عاقبت می میرد. در باره ی گنبد کلیسای بزرگ سانتا ماریا دل فیوره در فلورانس پژوهش های نظری و تحقیقات عملی و مدل سازی های میدانی در مقیاس کوچک زیاد انجام گرفته اما در باره ی گنبد سلطانیه، شرمنده، بسیار کم. پُز زیاد و رجز بیشتر، اما در عمل غفلت چون "هزینه بر است". برای طی این راه، با یک پا ی کوتاه و یک پای بلند راه می رویم. نمی توان این دو اثر را مستقیم باهم مقایسه کرد اما می توان از برهان خلف استفاده نمود و یکی یکی موارد را بررسی و راستی آزمایی کرد و مجموعه ای از اطلاعات و داده ها را جمع آوری نموده، صغری کبری چیده و نتیجه گرفت. در واقع مقایسه و راستی آزمایی شباهت های این دو گنبد در مفهوم و در ساختار بهانه ای می شود برای پیمودن راههای نرفته در میان وقایع آن سده ها میان جمهوری ها و دولتهای مستقل ایتالیا با جهان اسلام و ایران بزرگ.
ایلخانان و ایرانیان؛
غازان خان در شام از بیبریس، سردار ممالیک مصر شکست خورد و عقب نشست و سخت دلگیر شد. با این شکست، امپراتوری مغول از گسترش و تبانی با قدرت های مسیحی وا ایستاد و تجزیه و کشمکش های شرق و غرب و اضمحلال آن آغاز شد. وزیر او رشید الدین فضل الله همدانی شاعر، پزشک، دانشمند و نویسنده ی جامع التواریخ، مدیر و مدبری بود که در حکومت سه نفر از خانهای مغول خدمت کرد. تحت وزارت او ساخت مجموعه ی سلطانیه در زمان غازان خان آغاز شد و در زمان الجایتو پایان گرفت. گویا مسجد جامع ورامین نیز در زمان وی ساخته شده اما در کتاب آیین کشور داری رشید الدین به این موضوع اشاره ای نشده. بنابر کتاب تاریخ ایران، نوشته ی شاملویی می دانیم این وزیر و مورخ اندیشمند در هفتاد و سه سالگی بر اثر حسادت و توطئه ی وزیر ایرانی دیگر، به دستور ابوسعید بهادر خان پسر الجایتو به دو نیم شد. وزیر دیگر ایرانی پیش از او، امیر نوروز و پسرانش نیز به همین شکل کشته شدند. پسر رشید الدین نیز وزیر شد و راه آبادانی گشود و بازهم در پی توطئه و جنگ های داخلی میان امیران ایلخانی کشته شد.
گنبدهای دوپوسته بدون تیغه های "خشخاشی"؛
نوشته شده گنبد سلطانیه نخستین نمونه ی گنبد دوپوسته است است. از این نوع احکام که بگذریم، گنبد بقعه الصخره بیش از 600 سال پیش از سلطانیه دو پوسته بوده و بر روی گریو و گردنی زیبا نشسته بود و به سالهای 690 میلادی در زمان عبدالمالک بن مروان بر می گردد. اگر بگوئیم چون سازه ی این گنبد چوبی است ممکن است پس از یک آتش سوزی به این شکل و شمایل دوباره با کمک استادکاران و موزائیک های بیزانس مزین و ساخته شده، می توان گنبدهای دوپوسته ی آجری خرقان یا آرامگام غزالی در طوس مربوط به دوره ی سلجوقی ها را شاهد گرفت که دوپوسته بودند. گنبد دو پوسته ی آجری خرقان فرو ریخته و نیاز به بررسی میدانی دقیق دارد تا بتوان شیوه ی ساخت را حدس زد. پوسته ی بیرونی آرامگاه غزالی نیز فروریخته و باید بر آن پژوهش نمود. اما پیداست که فاقد خشخاشی و دوخت و دوز بین پوسته ها بودند. نیازی هم نداشتند چون گنبدها نه بزرگ بودند نه شلغمی. گنبدهای کلیسای سن مارکو در ونیز مربوط به سالهای 1100 میلادی هم دو پوسته بوده، گرچه فاصله میان پوسته ها زیاد است اما فاقد گریو بوده، پنجره های آن، مانند پنجره های سن ویتاله در راونّا یا سانتا صوفیا، درپاشنه ی آهیانه قرار داشته، دارای سازه ی سبک است و مانند قبه الصخره از کلاف بندی های چوبی برای دوخت و دوز پوسته ها استفاده شده است. این نیزبه حدود 200 سال پیش از سلطانیه بر می گردد. گنبدهای دوپوسته با سازه ی چوبی یا سبک به همدیگر دوخت و دوز شده اند اما گنبدهای آجری دوپوسته، تا گنبد سلطانیه، مانند نمونه های بالا جدا از هم بوده اند.
گریو و خشخاشی؛

ساختن گنبد روی گریو بلند، مانند آرامگاه های شاه زنده یا خود گورامیر در سمرقند با گنبد شلغمی، نیاز به خشخاشی های آجری و اتصالات محکم داشت تا دو پوسته را در حین ساخت به یکدیگر بدوزد و پوسته ی درونی بتواند با وزن و استحکام خود پوسته ی بیرونی را، که تنش زیاد دارد، نگهدارد. اینکه خشخاشی و دوخت و دوز آجری دو پوسته بخاطر ساختن گنبد زیبای شلغمی روی یک گریو متناسب و آرام و زیبا از کی و در کجا آغاز شد مسیر دیگریست که باید طی شود. در مورد گریو، نخستین نمونه ی تاریخی همان قبه الصخره است و نمونه های دیگر رومی که قبه الصخره ملهم آنهاست، مانند کلیسای سن ویتاله در راونّا و آرامگاه کنستانسا، خواهر امپراتور کنستانتین در رم، گریو ندارند و پاشنه ی بلند خود گنبد کار گریو را انجام داده، گنبد از بیرون نه پیداست نه قصد داشته پیدا و زیبا باشد. چهار ستون مستطیلی که گنبد سبک قبه الصخره را نگهمیدارند از کالبد استوانه ای گریو بیرون زده و به رگهای عصبی گردن شباهت دارند. این ناخالصی کالبدی بعدها در گنبدهای تیموری و صفوی کاملا حذف و گریوها صاف و گرد و آرام می شوند. دیوارهای هشت پر گنبد های خرقان درواقع مانند گریوهای بلند بوده و زیبایی گنبد را کامل نشان می دادند. برای مهار نیروهای جانبی گنبد و تقویت گوشه های هشت پر، جایی که سازه های هشت پز آسیب پذیر هستند و از هیمن جا درز باز می کنند، آنهم در سرزمین زلزله خیز، هشت ستون استوانه ای روی آن ها جوش خورده که دوتای آنها بزرگتر و برای راه پله، تو خالی است. اگر سازه ی خرقان را چند برابر بزرگ کنیم، حصار هشت پر دیگری با فاصله به دور آن بکشیم، همین هشت ستون را تبدیل به دیوارهای اتصالی کرده و بین آن ها دو تیغه ی دیگر برای هر وجه هشت ضلعی اضافه کنیم، حاصل چیزی شبیه به طبقه ی بالای آرامگاه الجایتو می شود. پس، در واقع، سازه ی زیبای سلطانیه نه تنها از هیچ و ناگهان بوجود نیامده بل، با این تعریف، گریو نیز دارد، گریوی که با گردنبدی قطور، پر از طاق و رواق پوشیده شده وبر زیبایی آن بسیار می افزاید، گردنبدی که شاید غلام گرد نامیده شود و از همین جا پنجره هایی از روی گریو به زیر گنبد باز می شوند. قوس گنبد به نظر 6/6 می آید، یعنی پایه ی پرگار درست روی دیوار و نقطه ی انتهای قطر قرار دارد. قوس درونی گنبد فلورانس6/5 quinto del sesto acuto است، یعنی پایه پرگار روی نقطه ی 6/5 از قطر قرار دارد. نزدیک آستارا آرامگاهی از ارامنه با گنبد دو پوسته ی سنگی موجود است که گنبد بیرونی آن در جستجوی گنج از بین رفته و راز آن ناشناخته مانده اما اثری از خشخاشی ندارد، قطر گنبد کم و سنگینی آن زیاد است و نیازی به اتصال میان دو پوسته نداشته.


پلان خرقان. قزوین.

اگر پای فیلیپّو برونِلّسکی به تبریز و سلطانیه رسیده باشد نمی توانست از راز ساخت این گنبد با خبر شده باشد زیرا راز پوشیده بود. آن زمان مصادف با امپراتوری امیرتیمور است، ایلخانان فرو پاشیده و سلطانیه متروک شده بود اما مجموعه مسجدها و ساختمان های دیگر پابرجا بوده اند. فقط وقتی که پوسته ی بیرونی گنبد جدا شده و فرو ریخت راز ساختار گنبد آشکار شد. طرز فرو ریختن پوسته ی بیرونی گنبد نشان می دهد این دو پوسته مانند طرز ساخت پوسته های خشخاشی دار، به یکدیگر دوخت و دوز نشده بودند و برعکس، نشان میدهد پوسته اصلی و درونی را از بیرون با طاقچه هایی که جزو ساختار گنبد بوده، مستحکم و سبک سازی کرده بودند و حالتی برعکس گنبد پانتئون پیدا کرده بود. پانتئون از درون و صندوقچه ای، سلطانیه از بیرون و طاقچه ای. آن از درون با قالب بندی و بتن ریزی با پوکه ی پوتزولانی و ملات زودگیر، این از بیرون و با ملات و آجر. این از آن بی خبر بوده اما هردو دلیل ساختاری داشتند. دلیل دیگر صندوقچه های پانتئون اکوستیک بوده، این هم با خلق فضایی خالی میان لایه ای در گنبد شاید به دنبال دلیلی مشابه بوده است و همه، جزو استدلالهای ساختاری و کالبدی است. به هر صورت وجه مشترک آنها در سبک سازی و استحکام است اما اینکه مساله ی اکوستیک در سلطانیه مورد نظر بوده یا خیر مساله ایست که می توان درنظر گرفته شود. گنبد اصلی با طاقچه ها و تیغه ها و قوس هایش تمام و کمال ساخته شده، سپس روی آن را با پوسته دوم و کاشیکاری پوشانده اند تا مساله ی گرد و خاک و باران را حل کنند و مانند هر کالبد ارگانیک دیگر آن را کامل و محفوظ بدارند، در برابر باد و بوران و توفان آئرودینامک شود، زیبا و دلنشین و شاید مانند جعبه ی ریسنانس آلات موسیقی زهی، آهنگی هماهنگ و هنجار زیر گنبد داشته باشد. به علت کروی شکل بودن گنبد و چینش حلقه به حلقه ردیف آجرهای افقی که مانند یک آرک نیروها را به توازن تقسیم می کند، ساخت گنبد بدون استفاده از قالب کار سختی نبوده است. در ضمن، مانند همه ی گنبد های ایرانی اسلامی، هرچه پوسته های گنبد بالاتر می رفته از ضخامت و فاصله ی آنها می کاستند و آن را نازکتر و سبکتر می کردند.


مقطع- نمای پانتئون. سبک سازی جداره ی گنبد با صندوقچه های اکوستیک. منظر باتیستّرو از گنبد برونلسکی.

تناسبات هندسه ی طلائی. ترکیب مقدس مربع و دایره، زمین و آسمان. استوانه ای که گنبد روی آن سوار می شود.

نقاشی دیواری در کلیسای سانتا ماریا نُوِلاّ از روی طرح آلفونسو دی کامبیو با دهنه ی 36 متری و بدون گریـو و با قوس کوتاهتر، نزدیک به 6/4.


داستان گنبد فلورانس اما ساز دیگری می زند. اگر پلان آن گرد و خودش کروی، مخروطی یا دوکی بود می شد آن را در زمره ی گنبد پانتئون و سلطانیه قرار داد، اما پلان طرح آلفونسو دی کامبیو هشت پر است تا بتواند مانند گنبد هشت پر "باتیستِرو" که در کنار آنست، جایی که از زمان رومی ها مکان غسل تعمید شهر بود، مانند یک گاهنامه ی آفتابی کار کند. در واقع هم از نوک گنبد دو پوسته ی باتیستِرو و هم از نورگیر نوک گنبد سانتاماریا دل فیوره، شعاع خورشید انقلاب تابستانی روی سنگ پا دری شمالی باتّیستِرو می افتد، و در کلیسای بزرگ، روی یک سنگ مشخص کف کلیسا. گنبد برونلّسکی نمی توانست از نظر ایستایی و دینامیکی از روی پانتئون کپی برداری کند، فقط از نظر سبک سازی قالب آن را مثل پوستین پشت و رو می کند. گنبد پانتئون با دهانه ی 42 متری با قالب بندی پرکار و پرهزینه ی دوران قدر قدرت امپراتوری اگریپّا و آدریانو از بتن و پوکه ی پوتزولان ساخته شده و هرچه بالاتر می رود به مقدار پوکه افزوده و از ضخامت کاسته شده است. امپراتوری روم قدرت و توان اقتصادی و فنّی را داشت تا قالب چوبی ویژه ی این بتن ریزی را، حتی به قیمت قطع نیمی از جنگل های بلوط منطقه، بسازد و برای کاستن صداهای بم ناهنجار، کوزه هایی در بتن ریزی جاسازی کند. جمهوری فلورانس، به گفته ی خود مدیریت کلیسا، قدرت ساخت چنین قالب بزرگی را نداشت. آنها می گفتند برای ساختن چنین قالب چوبی می بایست تمام جنگلهای بلوط و شاه بلوط تسکان قطع می شد و سالها آنها را ترو خشک می کردند تا آماده ی کار میشدند. هر تخته چوب به اندازه ی هر سانتیمتر ضخامت، می بایست یک سال زیر باران و آفتاب می ماند تا آماده می شد. و این موضوع انجمن قدرتمند کلیسا را از همان آغاز ازساخت قالب منصرف کرده بود. این انجمن هر راه حل گوتیک وار که می خواست با دستک ها و پشت بندها گنبد را از بیرون تقویت کند و نگهدارد را به عصاهای آدم چلاقی که روی پا بند نمی شود تشبیه کرده و به شدت رد کرده بود. مشکل از اینجا پیش آمده بود که طرح اولیه ی گنبد هشت گوش آلفونسو دی کامبیو، با دهانه ی 36 متر و بدون گریو، به طرح بلند پرواز با دهانه ی 45 متر روی گریوی به ارتفاع 13 متر (عدد فیبوناچّی- خوارزمی) در ارتفاع 55 متری از کف تبدیل شده و کار بیش از یک قرن گیر کرده بود. ساخت این گنبد بر اساس راه حل های برونِلّسکی، بر اساس چندین لم فنّی انجام گرفت:

نقاشی مقاطع از مراحل ساخت گنبد با جزئیات برای نوجوانان؛ نمونه ی کوچک شده ی گنبد به تناسب، شیب، ریسمان شد، دنده های کُنج.

تیرهای چوبی بلوط برای تبدیل پلان هشت پر و دایره در پاشنه ی گنبد؛

ظرز ساخت پوسته ی داخلی با ریسمان شل که باعث می شود آجرهای کنج صاف اجرا شده، مانند مورد ریسمان کشیده، شکسته نشوند.

پژوهش برای دریافتن شیوه های ممکنی که برونلسکی برای هدایت شیب های درونی به کار برده است. از او هیچ نوشته ایی بجا نمانده که طرز کار را مشخص کند. او هر روز شخصا کار را هدایت می کرد. راه حل های گوناگون برای کنترل شیب بنابر تناسب 6/5 مورد بررسی قرار گرفته است.


طرز چرخش اسپیرال شبکه ی "تیغ ماهی" و خالی کردن نیروها.


بافت دیوار اصلی درونی و پوشش بیرونی و آجر چینی با "ریسمان شل" و رگه های "تیغ ماهی".


1- تبدیل پلان هشت پر به دایره در پاشنه ی گنبد با کمربندی از تیرهای چوبی ضخیم بلوط و سپس شاه بلوط؛
2- استفاده از سنگهای نازک 5 سانتیمتری همگن سِرِنا به طول چند متر در ارتفاعی که شیب 30 درجه ی آجرها آغاز می شود و مانند کمربند عمل می کند؛
3- استفاده از آجرهای عمودی به نام تیغ ماهی، که به صورت گیردار میان ردیف آجرهای افقی که هرچه بالاتر می رفت به شیب جانبی شان افزوده می گشت، کار گذاشته می شد. این لِم بسیار اهمیت داشت و نیروی عمودی را بصوری اسپیرال پایین آورده و پخش می کرد و روز بعد دستک ها و گیره هایی عمودی برای چسباندن آجرها آماده بود؛
4- ریسمان شل: یعنی، به علت این که بخش های هشت گانه ی گنبد مقطعی از استوانه بود و نه از کره، پس از شیب زیاد آن از وسط فرو وی ریخت، لذا بجای کشیدن ریسمان، آن را شُل کرده تا وسط رج آجرها پایین تر از دو کنج نیرومندش باشد و فرو نریزد. نکته این که ملات زودگیر پوتزولانی رومی باستان از حافظه ها پاک شده بود و ملات آهکی دیرگیر بود و آجر لیز می خورد. چیدن ردیف آجرها مانند ساختن گنبد نبود که با میله ای شاقول در وسط بعنوان محور، و تخته و زنجیری که دور آن می چرخید به آسانی تنظیم شود. نخست می بایست قوس های چوبی را، که با تسمه آهنی زیرورو یکپارچه شده، در هشت گوشه ی گنبد تا راس آن سوار کرده و محکم کنند و دو راس ریسمان شل را با آنها تنظیم کنند. این قوسها را در مقیاس واقعی روی سطح صاف زمین پوشیده از گچ نزدیک فلورانس کشیدند و تکه چوب گوشه ها روی قوس 6/5 منطبق کردند و با تسمه به هم وصل کرده، روی گریو سوار کردند.
5- آجرهای گیردار در گوشه های تلاقی دو سطح استوانه ای.
6- تقویت دنده های هشت گانه ی کنج از بیرون؛.
7- اتصالات میان دو پوسته. از ضخامت پوسته ها تا نوک گنبد، یعنی جایی که شیب جانبی آجرها به 60 درجه می رسد کاسته نمی شود اما از فاصله میان دو پوسته کمی کاهش می یابد. این فاصله با پله هایش حدود 1.40 تا 1.20 متر بوده، ضخامت پوسته ی درونی حدود 2.40 و پوسته ی بیرونی 0.90 می باشد که در گرده ی کنج بیشتر و از 5.00 متر فراترمی رود. پس تا ارتفاعی که شیب ردیف ها به 30 درجه می رسد جنس آن ها سنگ بوده و از آن به بعد آجر است. وزن کلی این گنبد محاسبه شده و بسیار زیاد و سنگین است، یعنی آن ها سنگین می ساختند و از سنگین ساختن ابایی نداشتند، اما معماران شرقی ایرانی سبک می ساختند و برایشان مهم بود سبک بسازند. مساله ی شدت زمین لرزه نیز در هر دو سرزمین مشابه است.
داستانهای فیلیپو برونلسکی:
18 سال از زندگی او نامعلوم است. او در کارگاه پدر به ساعت سازی و سپس به طلاکاری مشغول شد. مهندسی دینامک و حرکت در فضاهای ظریف، دقیق و متحرک را با متالورژی و ذوب فلزات و آلیاژها و تناسبات و ظرافت در قالب گیری را در این کارگاه فراگرفت. او نیز از کودکی شاهد ناتمام ماندن کلیسایی بی تناسب بود که برای چند نسل، مانند غولی بی کلّه اما جا گیر و بزرگ، بر فضای اجتماعی و کالبد کارگاه بزرگ شهری در حال تحول حاکم بود و بر روحیه ی همه ی شهروندان فلورانسی تاثیر می گذاشت و پیوسته جان مایه ی صحبت ها و اظهار نظرها بود. هیئت مدیره ی کلیسا نیز، با فراخوان ها و مسابقات خود، پیوسته در جستجوی راه حلی بود که بتواند گنبد بزرگ را بدون استفاده از قالب، اجرا کند. برونلسکی بهمراه مجسمه ساز معروف فلورانسی، دوناتلّو، به رم رفت و به احتمال قریب به یقین به مطالعه ی سازه های ویرانه های روم باستان پرداخته بود که در 800 سال، در فنون ساخت آرک و طاق با آجر و سنگ مهارتهای بسیار زیادی را به جا گذاشته بودند. او حتما مدت زیادی را برای مطالعه ی سازه های پانتئون با دهانه ی 42 متری نزدیک به قطر کلیسای فلورانس صرف کرده است. مشکل اصلی گنبد فلورانس هشت پر بودنش بود؛ امکان قالب ریزی بتنی نیز از توان جمهوری فلورانس خارج بود، اما می توانست برای سبک سازی سازه ی گنبد از شیوه ی صندوقچه ای پانتئون استفاده کرده، آن را مانند پوستین پشت و رو کند. اما پس از اقامت در رم ، کسی نمی داند به کجا رفت. چیزی که توجه را جلب می کند این است که در گذشته هیچ اثری مانند میدان دِی سر- وی، چهارگوش، و بیمارستان و یتیمخانه ی کنار آن با ایوان سراسری، ستونهای نازک و طاق، و حجم بسته ی بالای آن وجود نداشت و به نظر می آید این معماری ناگهان از مخ برونلسکی زاییده شده باشد، درحالی که هم الحمرای آندولوس و ایوانهایش، و بخصوص مسجد و دانشگاه الازهر در قاهره به رم نزدیک بودند و رفت و آمد بسیار. نمای یتیمخانه ی فلورانس شباهت کاملی با الازهر قاهره که در زمان فاطمییون در سالهای 900 میلادی از سنگ ساخته شد دارد. می توان حدس زد که برونلسکی به این کشورهای اسلامی نیز سری زده باشد و شاید به ایران هم آمده باشد. در آنزمان کاروان های زیادی بسوی قسطنطنیه و تبریز در رفت و آمد بودند. اما مهمتر از کلیات تقویت پوسته ی اصلی با طاقچه های بیرونی، جزئیات فنی بود که در معماری شرق و ایرانی امری ساده و تقریبا پیش پا افتده بود که چگونه کار سازه های آجری را از چهار کنج دیوار مربع، بدون قالب، از پایین، آغاز کنند و به هم برسانند و گنبد را بلند کنند. فن "تیغ ماهی" را او می توانست در همه ی دیوارها و سردر آب انبارهای شرقی دیده باشد. این فن در سازه های رومی وجود ندارد. ریسمان شل به دو دلیل فقط مربوط به پلان هشت ضلعی است، تا هم آجرهای شیبدار وسط دیوار فرو نریزد، (ملات فلورانسی ها فقط آهک و دیرگیربود) و هم آجرهای کنج "تا" نشوند و در یک سطح شیبدار قرار بگیرند. فراموش نکنیم که شیب جانبی آجرها در نوک گنبد گرچه به 60 درجه میرسد اما فاصله هم بسیار جمع تر می شود. مساله ی مهمی که پژوهشگران ایتالیایی بر آن اصرار دارند اینست که این دیوارهای ضخیم اگر توپر بودند، ستون ها و شالوده ها می شکستند و فرو می رفتند. ضخامت پوسته ی اصلی 2.40 متر، ضخامن پوسته بیرون 0.90 در پایین و 0.60 در بالاست و فاصله ی خالی میان آنها حدود 1.20 متر است و در جمع نزدیک به 5.00 میشود، و در "دنده" های کنج باید نیم متر دیگر به آن افزود. وزن کل گنبد در کتابها محاسبه شده است

باتیستِرو. مکان غسل تعمید. رومی. فلورانس. گاهشمار آفتابی. دو پوسته؛ یک وجه از گنبد کلیسای فلورانس. طاقچه ها و "کش" چوبی؛

تناسب میان طرح دی کامبیو با طرحی که اجرا شد و ناتمام ماند تا به دست برونلسکی رسید.

تندیس آلفونسو دی کامبیو کنارسانتا ماریا دل فیوره. بقعه الصخره. گنبد سبک و دو پوسته ی آن.
منابع:
- La Cupola di Santa Maria del Fiore. Giuseppe Conti, Roberto Corazzi
- La Cupola del Brunelleschi. Storia e futuro di una grande struttura. Givanni Fanelli, Michele Fanelli.
- La Cupola di Brunelleschi. Ross King.
- Conoscere. L’Architettura raccontata ai ragazzi. Francesco Milo.
- ویکیپدیا به فارسی.
(ناتمام)


http://ammi.ir/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C/%DA%AF%D9%86%D8%A8%D8%AF-%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%D9%88-%DA%AF%D9%86%D8%A8%D8%AF-%D9%81%D9%84%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%9B/#.VUzPzNKSMic.google_plusone_share

V.V

 
Il sito Zatik.com è curato dall'Arch. Vahé Vartanian e dal Dott. Enzo Mainardi;
© Zatik - Powered by Akmé S.r.l.